یا علی
دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۰۳ ب.ظ
باسمه تعالی
حدودهای بهمن سال پیش بود، تازه با وردپرس آشنا شده بودم. امکانات ش برای من که یه کامپیوتری م (؟) خیلی جالب بود. من م که عاشق ور رفتن به این جور چیزا بودم، روی یه سرور مجانی نصب ش کردم. اونجا ها بود که شروع کردم به نوشتن.
راست ش نوشتن م نه به خاطر هنر نویسندگی بود (که اصلا یه ذره هم ندارم)؛ نه به خاطر حرف هایی بود که سر دلم مونده باشه و بخواد خفه م کنه و نه به خاطر هیچ چیز دیگه. فقط و فقط برای اینکه با وردپرس کار کنم شروع کردم به ویلاگ نوشتن.
اما ادامه کار همین جور که شروع شد نگذشت. قبل ترها یه چیزایی درباره ی حسی که نوشتن به آدم میده از این ور و اون ور شنیده بودم، خیلی هم دوست داشتم برای یه بار م که شده تجربه ش کنم ولی اصلا به اندازه ی یه سر انگشت هم توانایی ش رو نداشتم تا اینکه وردپرس ما رو شامل این توفیق اجباری کرد.
جلوتر که رفتم، با اینکه اصلا بلد نبودم و نیستم که خوب بنویسم، حس خوبی بهم دست داد و اینطور بود که مم علاقه من به نوشتن شدم.
تا اینکه بعد از سومین اتفاق برای سومین وبلاگم در طول 5 ماه تصمیم گرفتم بی خیال نوشتن شم و گذاشتم ش کنار.
تا اینکه امروز از بیان برام دعوتنامه اومد. سرویس ساده و قوی و تمیزی دارن. من م که خیلی وقت بود ننوشته بودم برای بار چهارم یه وبلاگ راه انداختم. این بار هم فقط و فقط به خاطر "بیان" .
حاشیه : می خواستم از پشت کامپیوتر بلند شم، برای همین سطور آخر رو سر هم بندی کردم و عجله ای نوشتم.
یا علی
۹۱/۰۷/۰۳