دفترچه یادداشت

صرفا کلماتی ست برای ثبت شدن؛ نه شخصی و نه غیر شخصی
جمعه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۱۸ ب.ظ

گناه

باسمه تعالی


رفتم تو اتاق ببینم یه مداد پیدا میشه که فردا بدم به علی بره امتحان بده یا نه. وسط اون همه خرت و پرت که رو میز کامپیوتر  و قفسه ی کناری ش ریخته بود، یه کتابی تو چشمم زد. کتاب ه قطع ش "دسته چک ی" بود. "جمله ها و نکته ها (12)". "موانع رشد معنوی (1)". این ها رو با یه فونت ریز گوشه ی کتاب نوشته بود. اما خیلی بزرگ، طوری که کل جلد پر شده بود، نوشته بود، "گناه".

-خدایا! دمت گرم! این ها چیه سر راه ما میزاری؟!

می ترسیدم بازش کنم. می ترسیدم از اولین چیزی که تو کتاب می خوندم. از اون اولین نکته. رحمت ه یا غصب؟

باز کردم. تو صفحه ی اول ش نوشته بود :


امام صادق (ع)

"هرگاه آدمی گناهی کند، نقطه سیاهی در دلش پدید می آید، اگر توبه کرد، آن نقطه پاک می شود و اگر باز هم گناه کرد، آن نقطه بزرگتر می شود، تا جایی که همه دلش را فرا می گیرد و از آن پس هرگز روی رستگاری را نمیبیند."


-باز هم ما رو گذاشتی تو "خوف و رجا"!



نوشته شده توسط مهاجر
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

دفترچه یادداشت

صرفا کلماتی ست برای ثبت شدن؛ نه شخصی و نه غیر شخصی

دفترچه یادداشت

من نیز دوست دارم روزی همچون او، سبک و آرام، به سوی افق اوج بگیرم و از این سرزمین هجرت کنم زیرا که متعلق به اینجا نیستم. اما برای رفتن و رسیدن باید "مهاجر" بود.

گناه

جمعه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۱۸ ب.ظ

باسمه تعالی


رفتم تو اتاق ببینم یه مداد پیدا میشه که فردا بدم به علی بره امتحان بده یا نه. وسط اون همه خرت و پرت که رو میز کامپیوتر  و قفسه ی کناری ش ریخته بود، یه کتابی تو چشمم زد. کتاب ه قطع ش "دسته چک ی" بود. "جمله ها و نکته ها (12)". "موانع رشد معنوی (1)". این ها رو با یه فونت ریز گوشه ی کتاب نوشته بود. اما خیلی بزرگ، طوری که کل جلد پر شده بود، نوشته بود، "گناه".

-خدایا! دمت گرم! این ها چیه سر راه ما میزاری؟!

می ترسیدم بازش کنم. می ترسیدم از اولین چیزی که تو کتاب می خوندم. از اون اولین نکته. رحمت ه یا غصب؟

باز کردم. تو صفحه ی اول ش نوشته بود :


امام صادق (ع)

"هرگاه آدمی گناهی کند، نقطه سیاهی در دلش پدید می آید، اگر توبه کرد، آن نقطه پاک می شود و اگر باز هم گناه کرد، آن نقطه بزرگتر می شود، تا جایی که همه دلش را فرا می گیرد و از آن پس هرگز روی رستگاری را نمیبیند."


-باز هم ما رو گذاشتی تو "خوف و رجا"!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۲۷
مهاجر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی