دفترچه یادداشت

صرفا کلماتی ست برای ثبت شدن؛ نه شخصی و نه غیر شخصی
چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ق.ظ

آبی که از جوی رفت!

باسمه تعالی


یه کم که مرور می کنم می بینم انگار نمیشه آب رفته از جوی رو برگردوند. البته باید قبل ش ببینم ارزش ش رو داره یا نه؟ بعضی چیزها وقتی تا این حد خراب میشه. دیگه برگردوندن ش فایده نداره. به هر ترفندی که برش گردونی باز یه جاهایی ش هست که که قابل برگشت نیست. همیشه هم نبودش تو ذوق میزنه و همه چیز رو تحت تاثیر قرار میده. نگاه ها، صحبت ها، برخوردها و تفکرات رو خراب می کنه و گند میزنه به همه ش. مثل یه لباس سفیدی میشه که یه لکه مثل لکه چای روش افتاده. هر چقدر بشوری ش و تمیز باشه. ولی باز جای لکه روش هست. نمیشه هم ندیده ش گرفت. همیشه جلوی چشمت ه و یادت میاره این همون لباس تمیزی نیست که قبل از ریختن چای روش، بود.


یه چیزهایی هست که مثل لکه چایی ه می مونه. پاک شدنی نیست. این ها رو آدم وقتی می فهمه که تجربه شون کنه. تجربه ی ارزش مندی ه. بعدا حواست هست که هر چقدر هم گند میزنی مواظب این چیزها باشی که خراب ش نکنی. ولی نجربه ی خیلی تلخی ه. تلخی ش هم یه جوری ه که تا آخر عمر همراه ت ه. کاش میشد یکی بود که نمی ذاشت این ها رو خودم تجربه کنم.


حاشیه : خیلی سانسور ش کردم.



نوشته شده توسط مهاجر
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

دفترچه یادداشت

صرفا کلماتی ست برای ثبت شدن؛ نه شخصی و نه غیر شخصی

دفترچه یادداشت

من نیز دوست دارم روزی همچون او، سبک و آرام، به سوی افق اوج بگیرم و از این سرزمین هجرت کنم زیرا که متعلق به اینجا نیستم. اما برای رفتن و رسیدن باید "مهاجر" بود.

آبی که از جوی رفت!

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ق.ظ

باسمه تعالی


یه کم که مرور می کنم می بینم انگار نمیشه آب رفته از جوی رو برگردوند. البته باید قبل ش ببینم ارزش ش رو داره یا نه؟ بعضی چیزها وقتی تا این حد خراب میشه. دیگه برگردوندن ش فایده نداره. به هر ترفندی که برش گردونی باز یه جاهایی ش هست که که قابل برگشت نیست. همیشه هم نبودش تو ذوق میزنه و همه چیز رو تحت تاثیر قرار میده. نگاه ها، صحبت ها، برخوردها و تفکرات رو خراب می کنه و گند میزنه به همه ش. مثل یه لباس سفیدی میشه که یه لکه مثل لکه چای روش افتاده. هر چقدر بشوری ش و تمیز باشه. ولی باز جای لکه روش هست. نمیشه هم ندیده ش گرفت. همیشه جلوی چشمت ه و یادت میاره این همون لباس تمیزی نیست که قبل از ریختن چای روش، بود.


یه چیزهایی هست که مثل لکه چایی ه می مونه. پاک شدنی نیست. این ها رو آدم وقتی می فهمه که تجربه شون کنه. تجربه ی ارزش مندی ه. بعدا حواست هست که هر چقدر هم گند میزنی مواظب این چیزها باشی که خراب ش نکنی. ولی نجربه ی خیلی تلخی ه. تلخی ش هم یه جوری ه که تا آخر عمر همراه ت ه. کاش میشد یکی بود که نمی ذاشت این ها رو خودم تجربه کنم.


حاشیه : خیلی سانسور ش کردم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۰۶
مهاجر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی