دفترچه یادداشت

صرفا کلماتی ست برای ثبت شدن؛ نه شخصی و نه غیر شخصی
سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۰ ق.ظ

یک اتفاق خوب، یک اتفاق بد

باسمه تعالی


لپ تاپ


الان که دارم این مطلبو می نویسم نمی تونم نصفی از صفحه ی پنل وبلاگ رو ببینم. در عوض چند تا خط رنگی عمودی خوشگل و با دو تا لکه ی سیاه بزرگ که مثل اثر انگشت می مونه جلوی چشمه. یه خط با پیچ ملایم هم از بالای صفحه تا پایین صفحه کشیده شده که اونو به دو قسمت غیر مساوی تقسیم کرده. به طور خلاصه صفحه لپ تاپم نابود شده. به قول بچه ها، لهِ له. تا همین دو ساعت پیش سالم بود. اصلا نمیدونم چی شده. بعضی ها میگن کار روزگار ه. من هم میگم روزگار عجب بازی ای داره؟!!!


از این که این اتفاق افتاده ناراحت نشدم. ناراحت بودم که باید ببرم ش برای تعمیر و من م که اصلا حوصله ی همچین کاری رو ندارم. تو همین فکرا بودم که تازه یاد وضعیت نا ب سامان دلار افتادم. چند ماه پیش که هیچ ی گرون نبود، صد و پنجاه تومان هزینه تعویض ال سی دی ش بود، وای به حال الان. فعلا باید بی خیال درست کردن ش بشم.


اما همچین هم بد نیست. خیلی هم خوبه. اصلا هر وقت این کامپیوترم خراب میشه کلی خوشحال میشم. برای چند روزی از دست ش راحت م. چند وقتی درگیری هام، که قالبا به کامپیوتر مربوط میشه، تعطیل میشه. اونوقت کلی وقت آروم دارم. می تونم برم شاه عبدالعظیم، برم ورزش کنم یا با داداش م برم بیرون یا خیلی کارای دیگه. 


مطمئن م  که هیچ کدوم از این کارا و هیچ کدوم از اون کارای دیگه رو انجام نمیدم. اگر م انجام بدم هیچ ربطی به این خرابی لپ تاپ نداره. این ها هم کلا خیالای واهی ه. تعارف که ندارم. نمیشه که کارا رو تعطیل کرد. تو زندگی هیچ تعطیل ای وجود نداره.[تا اینجا رو ساعت هشت دیشب نوشتم، خوابم برد. حالا دارم بقیشو می نویسم] . الان که فکر می کنم، پیز خاصی ندارم اضافه کنم. همین انقدر بسه.



نوشته شده توسط مهاجر
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

دفترچه یادداشت

صرفا کلماتی ست برای ثبت شدن؛ نه شخصی و نه غیر شخصی

دفترچه یادداشت

من نیز دوست دارم روزی همچون او، سبک و آرام، به سوی افق اوج بگیرم و از این سرزمین هجرت کنم زیرا که متعلق به اینجا نیستم. اما برای رفتن و رسیدن باید "مهاجر" بود.

یک اتفاق خوب، یک اتفاق بد

سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۰ ق.ظ

باسمه تعالی


لپ تاپ


الان که دارم این مطلبو می نویسم نمی تونم نصفی از صفحه ی پنل وبلاگ رو ببینم. در عوض چند تا خط رنگی عمودی خوشگل و با دو تا لکه ی سیاه بزرگ که مثل اثر انگشت می مونه جلوی چشمه. یه خط با پیچ ملایم هم از بالای صفحه تا پایین صفحه کشیده شده که اونو به دو قسمت غیر مساوی تقسیم کرده. به طور خلاصه صفحه لپ تاپم نابود شده. به قول بچه ها، لهِ له. تا همین دو ساعت پیش سالم بود. اصلا نمیدونم چی شده. بعضی ها میگن کار روزگار ه. من هم میگم روزگار عجب بازی ای داره؟!!!


از این که این اتفاق افتاده ناراحت نشدم. ناراحت بودم که باید ببرم ش برای تعمیر و من م که اصلا حوصله ی همچین کاری رو ندارم. تو همین فکرا بودم که تازه یاد وضعیت نا ب سامان دلار افتادم. چند ماه پیش که هیچ ی گرون نبود، صد و پنجاه تومان هزینه تعویض ال سی دی ش بود، وای به حال الان. فعلا باید بی خیال درست کردن ش بشم.


اما همچین هم بد نیست. خیلی هم خوبه. اصلا هر وقت این کامپیوترم خراب میشه کلی خوشحال میشم. برای چند روزی از دست ش راحت م. چند وقتی درگیری هام، که قالبا به کامپیوتر مربوط میشه، تعطیل میشه. اونوقت کلی وقت آروم دارم. می تونم برم شاه عبدالعظیم، برم ورزش کنم یا با داداش م برم بیرون یا خیلی کارای دیگه. 


مطمئن م  که هیچ کدوم از این کارا و هیچ کدوم از اون کارای دیگه رو انجام نمیدم. اگر م انجام بدم هیچ ربطی به این خرابی لپ تاپ نداره. این ها هم کلا خیالای واهی ه. تعارف که ندارم. نمیشه که کارا رو تعطیل کرد. تو زندگی هیچ تعطیل ای وجود نداره.[تا اینجا رو ساعت هشت دیشب نوشتم، خوابم برد. حالا دارم بقیشو می نویسم] . الان که فکر می کنم، پیز خاصی ندارم اضافه کنم. همین انقدر بسه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۱۸
مهاجر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی